loading...

دیر و دور

بازدید : 375
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 7:23

حالا تو هی بگو ابو محمدِ مشرف الدینِ مصلحِ فلان! برای من سعدی اسم نیست که نشانش دهم، که بهش اشاره کنم که ایشان هستند همان خانه خراب کنِ خنده رو. برای من سعدی روح طناز شیراز است. برای من سعدی حاکمِ حکمتِ شیرین و بی تکلف ایرانی ست. برای من سعدی مرد خوش لباسِ زلف شانه کرده‌ی دستار بسته است که لباس‌هایش را اتو کشیده و با گردن افراشته کوچه باغ‌های شیراز را قدم می‌زند (درست برعکس حضرت حافظ. زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست است حافظ) برای من سعدی تک و تنها تا کوه پشت امام زاده قندیلی بالا رفتن و شعر خواندن است. برای من سعدی شیطنت‌های جوانی ست. سعدی رفیق من است (درست عکس حافظ! با حافظ نمی‌شود رفاقت کرد. باید از دور بهش خیره شد. حافظ از نزدیک آتش می‌زند، خاکستر می‌کند. من گاهی با سعدی، نشسته ام و حافظ خوانده ام، فقط یکی دو غزل در هر نوبت که خیلی هم بدمستی نکنیم)

هتل رستوران روی آب
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 1
  • بازدید کننده دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 63
  • بازدید ماه : 201
  • بازدید سال : 1266
  • بازدید کلی : 5689
  • کدهای اختصاصی